مسافر ( هرچی بخوای گیر میاری)
درباره وبلاگ


این وبلاگ تنها برای سرگرمی بوده و هیچگونه جنبه ی سیاسی ندارد
آخرین مطالب
نويسندگان
6 دی 1389برچسب:, :: 11:35 :: نويسنده : مسافر

 

 مقدمه:

 

تزئین غذا ها و انواع سالاد با زیتون زیبایی خاصی را به میز غذا می دهد و این ماده غذایی بسیار مفید است ، ولی لازم است نکته مهمی را در این باره بدانیم.

 

 

زیتون سیاه :

 

این زیتون در کشور اسپانیا و ایتالیا به دست می آید و در کشورهای دیگر به علت شرایط خاص آب ، هوا و خاک فقط زیتون سبز پروش پیدا میکند.

 

به علت زیبایی که زیتون سیاه دارد ، قیمت آن بیشتر از زیتون سبز است . بنابر این زیتون  از کشورهای فوق وارد ایران نمیشود.

 

و وارد کنندگان به علت قیمت تمتم شده بالا ، تمایلی به واردات این محصول ندارند.

 

 

در عوض روشی وجود دارد که زیتون سبز را به صورت سیاه رنگ در می آورد. این عمل معمولا با استفاده از سولفات آهن صورت میپذیرد.

 

این ماده سمی میباشد و این روش فرآوری مناسب نیست.

 

 

ترکیه یکی از کشورهایی است که به این روش زیتون سیاه را تولید میکند.

 

برای حفظ سلامتی خود و خانواده از خرید و مصرف زیتون سیاه در هر نوع بسته بندی جداً خودداری نمایید.

5 دی 1389برچسب:, :: 16:0 :: نويسنده : مسافر

سیمین بهبهانی

 

یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم 

هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم 

از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین 

صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم 

در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری 

از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم 

بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم 

چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم 

گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود 

گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم 

هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای 

رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم 

چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من 

منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم 

 

 

 

جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی : 

 

 

یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی 

نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی 

بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم 

باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی 

گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود 

با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق بیمارم کنی 

من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام 

من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم کنی 

من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام 

یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم کنی 

ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان 

رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی 

گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی 

کامم دهی ، کامم دهی ، الطاف بسیارم کنی 

 

 

 

جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا : 

 

 

گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم 

یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن یارت کنم؟ 

گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم 

خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم 

 

 

 

جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی : 

 

 

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی 

در اشکها غلتان شوی ، دیگر نمی خواهم تو را 

گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی 

شادان ز دیدارم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را 

گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شوی 

تنها گل نازم شوی ، دیگر نمی خواهم تو را 

گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا 

ای سنگدل ، ای بی وفا ، دیگر نمی خواهم تو را 

 

 

 

جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا : 

 

 

صهبای من زیبای من ، سیمین تو را دلدار نیست 

وز شعر او غمگین مشو ، کو در جهان بیدار نیست 

گر عاشق و دلداده ای ، فارغ شو از عشقی چنین 

کان یار شهر آشوب تو ، در عالم هشیار نیست 

صهبای من غمگین مشو ، عشق از سر خود وارهان 

کاندر سرای بی کسان ، سیمین تو را غمخوار نیست 

سیمین تو را گویم سخن ، کاتش به دلها می زنی 

دل را شکستن راحت و زیبنده ی اشعار نیست 

با عشوه گردانی سخن ، هم فتنه در عالم کنی 

بی پرده می گویم تو را ، این خود مگر آزار نیست؟ 

دشمن به جان خود شدی ، کز عشق او لرزان شدی 

زیرا که عشقی اینچنین ، سودای هر بازار نیست 

صهبا بیا میخانه ام ، گر راند از کوی وصال 

چون رند تبریزی دلش ، بیگانه ی خمار نیست 

 

 

 

عتاب شمس الدین عراقی به رند تبریزی: 

 

 

ای رند تبریزی چرا این ها به آن ها می کنی 

رندانه می گویم ترا ،کآتش به جان ها می کنی 

ره می زنی صهبای ما ای وای تو ای وای ما 

شرمت نشد بر همرهان ، تیر از کمان ها می کنی؟ 

سیمین عاشق پیشه را گویی سخن ها ناروا 

عاشق نبودی کین چنین ، زخم زبان ها می کنی 

طشتی فرو انداختی ، بر عاشقان خوش تاختی 

بشکن قلم خاموش شو ، تا این بیان ها می کنی 

خواندی کجا این درس را ، واگو رها کن ترس را 

آتش بزن بر دفترت ، تا این گمان ها می کنی 

دلبر اگر بر ناز شد ،افسانه ی پر راز شد … 

دلداده داند گویدش : باز امتحان ها می کنی 

معشوق اگر نرمی کند ، عاشق ازآن گرمی کند! 

ای بی خبر این قصه را ، بر نوجوان ها می کنی؟ 

عاشق اگر بر قهر شد ، شیرین به کامش زهر شد 

گاهی اگر این می کند ، بر آسمان ها می کنی؟ 

او داند و دلدار او ، سر برده ای در کار او 

زین سرکشی می ترسمت ، شاید دکان ها می کنی 

از (بی نشان) شد خواهشی ، گر بر سر آرامشی 

بازت مبادا پاسخی ، گر این ، زیان ها می کنی

1 دی 1389برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : مسافر
موضوع انشا : کشور خارج کجاست؟

خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند !
مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگر کار دارند !
در حالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند !!!

کشور خارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس که تشریفاتی و مرفه است !
تازه در خارج کراوات هم می زنند که همه میدانند یک جور فلش و علامت راهنمای رو به پایین است !

خارجی ها همه غرب زده هستند بی همه چیز ها !!!
مردم خارج ، همیشه مست هستند و دائم به هم میگویند: یو آر ... !!!
اما در اینجا ما همیشه در حال احوال پرسی از خانواده طرف مقابل هستیم بس که مودب و بافرهنگیم !

ما در ایران خیلی همه چیز داریم ! نان ، مسکن و حتی به روایتی آزادی !
اما فرق اصلی ما در این است که خودمان میگوییم این ها را نداریم ، ولی مقاماتمان میگویند دارید !
و ما از بس که نفهم هستیم ، اصرار میکنیم و میگوییم پس کو ؟!!!
آن وقت آنها مجبور میشوند گشت درست کنند و به زور به ما حالی کنند که ایناهاش !!!
در خارج اما اینطوری نیست بس که آنها بی منطق هستند !

خارج جای عقب افتاده ای است که گشت نسبت ندارد ! آن ها برای لاک زدن جریمه نمیشوند !
در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است !
خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند ، با دیدن موی نامحرم ، هیچ چیزیشان نمی شود !!!
اما ما اگر یک تار مو ببینیم ، دچار لرزش می شویم ! بس که محکم است این اعتقاداتمان !

خارجی ها فکر میکنند ما در جنگ جهانی هستیم چون کوپن داریم و سهمیه بندی !
آنها وقتی جنگ جهانی میکردند همه چیزشان سهمیه بندی بود !
ما همیشه در حال جنگ جهانی هستیم ! بس که رییس جمهورها و رهبرمان منتخب ما هستند !

آنجا کشیش ها و پاپ حوزه علمیه ندارند بس که بی فرهنگ هستند !
خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند ، نمی دانند ازدواج از نوع موقت چیست !
خارجی ها بس که سوسول هستند می گویند مرد با زن برابر است و
هیچ استاد پاک و مطهری نبوده که بهشان بگوید نخیر ! هر 4 تا زن میشود یک مرد !!!
ما استاد پاک و مطهری داشتیم که استاد اخلاق بود و پسرش هم برای
نشان دادن اصل و نسب پدرش ، در مجلس به یکی دیگر گفت : فیوز !!!
البته او قبل از فیوز یک ( پ ) هم گذاشت که ما نفهمیدیم چرا !

آن ها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش می روند و عود روشن میکنند، در حالی که همه می دانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است !

آن ها تمام شعر های مذهبی خود را با آهنگ میخوانند، بس که الاغند،
در حالیکه وقتی آدم با خدا حرف میزند ، اجازه ندارد شاد باشد !
خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها نمیداند این را !

ما قطب جهان اسلامیم در حالی که خارج در جهان اسلام هیچ چیز نیست !
ما میدان آزادی داریم ولی خارجی ها فقط مجسمه آزادی دارند !!!
و هر بچه ای میداند که اصلا مجسمه یعنی هیچ کاره ! پس ما آزادی داریم ولی خارجی ها ندارند !

آن ها خواننده هایی دارند که همش اعتراض میکنند بس که بی ادبند ،
در حالی که خواننده های ما میخوانند همه چی آرومه بس که هنرمندهای مودبی هستند !

آن ها بس که به بزرگترشان احترام نمیگذارند ، هیچ وقت آل پاچینو و جرج کلونی و آنجلینا جولی را ،
نمی فرستند دست بوس اسقف و پاپ تا بلکه عبرت بگیرند و کار بد نکنند در فیلم ها !

ما در ایران تعداد صندلی های دانشگاه هایمان از متقاضی ها بیشتر است بس که علم داریم !
فیلم های ما در ایران هیچ وقت پایان غمگین ندارد بس که ما شادیم ،
ولی خارجی ها همه افسرده هستند و همه اش در فیلم ها در حال خون ریزی و کارهای بد بد !
در حالی که همه میدانند لذت هر فیلمی به عروسی انتهای آن است !

آن ها بس که سوسول هستند هر 4 سال یک نفر میشود همه کاره مملکتشان ،
ولی ما همیشه گفته ایم که حرف مرد یکی است و هیچ کس عوض نمیشود !

ما در ایران خانواده خود را خیلی دوست داریم و هر وقت کاره ای شدیم ،
تمام فک و فامیل خود را میکنیم مدیر !
اما آن ها بس که بنیان خانواده قوی ندارند ، این کارها را بلد نیستند !

ما از این انشاء نتیجه میگیریم که خارج جای بدی است !
خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند !
1 دی 1389برچسب:, :: 10:50 :: نويسنده : مسافر

   
این شعرها دیگر برای هیچ‌کس نیست
نه! در دلم انگار جای هیچ‌کس نیست
آن‌قدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچ‌کس نیست
حتی نفس‌های مرا از من گرفتند
من مرده‌ام در من هوای هیچ‌کس نیست
دنیای مرموزی‌ست ما باید بدانیم
که هیچ‌کس این‌جا برای هیچ‌کس نیست
باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می‌داند خدای هیچ‌کس نیست
من می‌روم هرچند می‌دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچ‌کس نیست
 
 
تو این شب گریه می تونی
پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد همخونه
چی میشه عاشقم باشی

دوباره من دوباره تو
دوباره عشق دوباره ما

دو هم نفس دو هم زبون
دو همسفر دو همصدا

تو ای پایان تنهایی
پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز

30 آذر 1389برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : مسافر

کشف قطره ی چشم با الهام از قرآن کریم

 

 

دانشمند مسلمان مصری دکتر عبد الباسط محمد توانست با ساختن قطره ی چشم برای درمان آب مروارید با الهام گرفتن از سوره یوسف به دو مجوز اختراع بین المللی یکی از آمریکا و دیگری از اروپا دست یابد.

دانشمند مسلمان مصری دکتر عبد الباسط محمد سید پژوهشگر مرکز ملی تحقیقات وابسته به وزارت پژوهش علمی و فناوری مصر یک روز صبح هنگامی که در حال تلاوت سوره ی یوسف علیه السلام بود آن قصه ی عجیب وی را به تأمل واداشت و شروع به تدبر در آیات قرآن کریم کرد که داستان توطئه ی برادران یوسف علیه السلام و سرنوشت پدر آن حضرت را بیان میکرد و اینکه چگونه چشمان حضرت یعقوب کور شد و دچار آب مروارید گردید و سپس چگونه خداوند متعال به واسطه ی پیراهن یوسف (ع) آن حضرت را شفا داد .

دکتر عبدالباسط با خود می اندیشید که پیراهن یوسف علیه السلام چه می تواند داشته باشد که باعث شفای چشمان پدرش شد ؟ وی ایمان داشت که داستان یوسف معجزه ایست که خداوند متعال به وسیله ی یکی از پیامبران خود آن را به اجرا گذاشته است. ولی دکتر معتقد بود که در کنار محتوای روحی داستان ، محتوای مادی دیگری نیز دارد که از طریق تحقیق و مطالعه می توان به آن دست یافت تا دلیلی باشد بر راستگویی قرآن کریم.

 

وی همچنان در حال تحقیق و جستجو بود تا اینکه با یاری خداوند به رابطه ی بین غم و غصه و دچار شدن به آب مروارید پی برد. چرا که غم و غصه باعث افزایش هرمون ادرینالین می شود که این ماده، ماده ای ضد هرمون انسولین به شمار می رود.


بنابراین اندوه و یا شادی شدید باعث افزایش مستمر هرمون ادرینالین می شود که به نوبه ی خود باعث افزایش قندخون می گردد که این یکی از دلایل تار و کدر شدن دید چشم می باشد. و این بر هم زمان بودن گریه و اندوه می باشد که نخستین بارقه ی امید در سوره ی یوسف برای وی زده می شود آنجا که خداوند در مورد حضرت یعقوب علیه السلام می فرماید : ﴿ وتولى عنهم وقال يا أسفي على يوسف وابيضّت عيناه من الحزن فهو كظيم ﴾ (يوسف 84) حضرت یوسف علیه السلام با وحی پروردگار از برادرانش خواست که پیراهنش را برای پدرش ببرند ﴿ اذهبوا بقميصي هذا فألقوه على وجه أبي يأت بصيرا وأتوني بأهلكم أجمعين﴾ (يوسف 93)

خداوند متعال می فرماید : ﴿ ولما فصلت العير قال أبوهم إني لأجد ريح يوسف لولا أن تفندون، قالوا تالله إنك لفي ضلالك القديم، فلما أن جاء البشير ألقاه على وجهه فارتد بصيرا قال ألم أقل لكم إني أعلم من الله ما لا تعلمون﴾(يوسف 96)

آغاز پژوهش از اینجا بود که چه چیزی در حضرت یوسف علیه السلام بود که باعث شفا شده است ؟

بعد از فکر و تأمل دکتر عبد الباسط به جوابی جز عرق (بدن) نرسید؛ بنابراین شروع به جستجو در مورد عناصر عرق کرد و لنزهای خارج شده از چشم را در عرق فرو می برد که باعث شفافیت تدریجی این لنزهای کدر شده می گردید.

و سؤال دوم این بود که :

آیا تمام عناصر و اجزای عرق فعال و تأثیر گذار می باشند؟

بدین وسیله و با یکی از این عناصر در نهایت دکتر عبدالباسط توانست ترکیبی از "پولین جوالدین" بسازد و آن را روی 250 داوطلب آزمایش کندکه در بیش از 90% از موارد آب مروارید و سفیدی چشم از بین رفت و این افراد بینایی خود را باز یافتند. و از طریق آزمایش ثابت شد که استفاده از این قطره 2 بار در روز به مدت 2 هفته باعث از بین رفتن آب مروارید چشم و بهبود بینایی می گردد.

دکتر عبد الباسط می گوید که با شرکتی که قرار است این دارو را تولید و توزیع کند شرط کرده است که هنگام ارائه ی آن به مردم به این مسأله اشاره کند که آن یک داروی قرآنی است تا مردم به راستگویی این کتاب بزرگ و تأثیر آن در خوشبختی دنیوی و أخروی مردم پی ببرند.

دکتر عبدالباسط اضافه می کند که : با استفاده از تجربیات علمی خود عظمت و بزرگی قرآن را احساس می کنم و آنگونه است که خداوند فرموده : ﴿ وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنين



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1427
بازدید ماه : 1516
بازدید کل : 29124
تعداد مطالب : 136
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1



Alternative content